پنجشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۵

تکرار یا تنوع.. مسئله این است !؛

واقعیت اینکه دست روزگار مخصوصا شرایط این روزها و البته خواندن بعضی کامنت ها و بلاگهای برخی از دوستان عزیز بالاخره منو به فکر کردن واداشت و در نتیجه باعث شد به نتایج خیلی عجیبی برسم ! البته ممکنه این موضوع به نظر مسخره بیاد اما من به این نتیجه رسیدم که حداقل در این سیستمی که ما در اون زندگی میکنیم امکانش هست که نه تکراری وجود داشته باشه و نه تنوعی !حالا چطور همچین چیزی ممکنه!؟
اول از همه چطوره واژه تکرار رو معنی کنیم ؛ اصلا برداشت شما از واژه تکرار چیه؟ آیا بعقیده شما هر اتفاقی که مکرر میشه همون معنی تکراره ؟ اگه جوابتون نه هست که خیلی لطف کردید برای من هم یه توضیح مختصر بدید و من گیج رو هم روشن کنید! ؛ اما اگر با من موافقید پس دیگه فکر نمیکنم بتونید تعریفی برای تنوع داشته باشید ! خوب مگر نه اینکه این طبیعت .. جهان وتمام عالم هستی اسیر چرخش و تکراره؟ مگر نه اینکه تمام چرخه طبیعت ؛ کهکشانها ... تا کوچکترین ذرات هستی مثل الکترونها در یک تکرار به دور خودشون میچرخند ؟ آیا شما میتونید موردی رو برای من مثال بیارید که از این قاعده مستثنا باشه؟ اگه میتونید که باز هم ممنون میشم لطف کنید و به من هم بگید و اگر با من موافقید که یه سوال پیش میاد ! در عالمی که همه چیز دستخوش تکرار هست و ما انسان هاهم جزئی کوچک از این سیستم هستیم چطور میتونیم جدا از این قاعده و به دنبال تنوع باشیم؟ پس بطور کل تنوع وجود خارجی نداره و البته چون تکرار در مقایسه با تنوع معنی پیدا میکنه پس در نتیجه تکرار هم معنی خودشو از دست میده یعنی نتیجه میگیریم در این عالم هستی نه تکراری هست و نه تنوعی !؛ خطاب به اون دوستانی که از تکرار مخصوصا تکراری بودن این روزها خیلی رنج میبرن؛ پس زیاد خودتونو اذیت نکنید ؛ اصلا هیچی نیست !!!؛
-
ولی از شوخی گذشته (گر چه چندان شوخی هم نبود!..) فکر کردید شاید بعضی از تکرارهاهم مفید باشن ؟ و یا در اونها معنی و مفهومی نهفته باشه !؟ شاید خیلی از اتفاقاتی که در طبیعت رخ میدن هم حرفی برای گفتن داشته باشن! مثل فصل تازه شدن طبیعت و اینکه هر سال این تولد بصورت یه سیکل اتفاق میافته ! شاید منطقی باشه که قبول کنیم ما هم جزئی از سیستم چرخشی جهان و طبیعت هستیم و توی این سیکل قرار داریم . من فکر میکنم این جهان بر پایه هایی بنا شده.. مثل عمل و عکس العمل ؛ مثل چرخش و سیکل ؛ مثل اساس نسبیت و یا مسائل دیگه که ما آدما از خیلی هاشون شون سر در نمیاریم! بطور مثال .. فکرشو بکنین... انگار که شما کامپیوترتون پروروگرام کنید و بعد روشنش کنید و اونوقت سیستم طبق قوانینی که شما براش تعیین کردید شروع به کار کنه و یه سری کارهایی رو انجام بده ؛ در این صورت همه چی تحت کنترل شماست ؛ حتی اون ویروسی رو هم که خودتون ساختید و محض سرگرمی انداختینش توی سیستم که باهاش بازی کنید ! ما آدما دائما در حال بهم زدن همه چیز هستیم و از طرفی در تلاش رسیدن به جایی که خودمون هم نمیدونیم کجاست پس شاید بهتر باشه که بجای موندن و قکر کردن فقط بدویم ! ما باید حدود اختیارات خودمون رو بشناسیم و اینو بفهمیم که تصمیم گیرنده نهایی ما نیستیم! گر چه خیلی لذت بخش نیست ولی این نتیجه ای هست که در آخر بهش میرسیم پس اگه زودتر برسیم موفق تر از کسانی هستیم که واقعیت رو نمیپذیرند و یا دیر تر میرسند ! به قول خیام
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
حالا نمیدونم آیا اون کسی که صاحب همه چیزه و ما بهش میگیم خدا از این بازی که برای ما ترتیب داده لذت میبره؟ البته حتما میبره !ولی شاید تعریف لذت های سادیستیک برای ما و خدا متفاوت باشه!؛ گر چه ، شاید هم کلا داستان یه جور دیگه باشه.. !؛

۷ نظر:

ناشناس گفت...

salam
harfato khoondam
tasir goozar boodan
mer30 ke be man sar zadi ....
rasti linketoon dar sayeh roushan gharar gereft
shad bashi

ناشناس گفت...

salam.....mersi az inke be man sar zadiidd.....nevshtatono of mikhoanm badsan nazar midma
ba dorode faravan.

ناشناس گفت...

salam
sale no mobarak... omidvaram to ghorbat rozhaye khoshi dashte bashi.. adam hamishe baraye bedast avordane barkhi az chizha majboore ke chizhaye digaroo ghorbani kone.
matalebe webet jaleb boood.
mamnoon ke be webam sar zadi..
rozhat sarshar az shadi bashe.
sara

ناشناس گفت...

سلام آزاد عزیز ... ممنون که از حالم پرسیدی ... مطلبت را هم خواندم ..
بنظر من نمی توان یک پدیده ی کلی مثل
طبیعت را اینگونه به انسان ربط داد ... شاید اینگونه باید قبول کنیم
که ما در یک جبریم که باید هیچ کاری نکنیم ... نه فکر کنیم و نه کار ... تنها منتظر پایان جبر باشیم ...
در مورد تکرار ... وقتی من نتوانم آنطور که می خواهم زندگی کنم و باید هر روز مثل یک ماشین بیدار شده ... غذل بخورم و بعد هم بشینم پای کامپیوتر یا بروم دانشگاه .... و یک نفر دیگر هر روز یک تنوع و یک کار و یک فعالیت ... این را نمی گویم که کدام بهتر است ... تنها می خواهم بگویم که تفاوتی بین این دو هست
موفق باشی دوست خوب

ناشناس گفت...

ممنون كه اين مساله رو روشن كردي، به خاطر قدرت تحليل و حل مساله ات تبريك ميگم. اينكه فقط بايد دويد كاملآ روشنه... ولي اگر يك نفر با اين سيستم مشكل داشته باشه چيكار كنه!؟ (اون ديگه مشكل خودشه!)
خدا هم زياد نبايد به پرو پاش پيچيد. مثل اينه كه يه سوسك بخواد در مورد كره ي زمين فكر كنه

ناشناس گفت...

در مورد مثال سوسك سوء تفاهم نشه! منظورم از سوسك آدمها هستند نه شخص خاصي

Unknown گفت...

sorry the page is www.youtube.com
this is for video publish